فهرست ها

قصه گویی از کتاب "شاه میداس و دنیای طلایی" در کتابخانه اشراق شهرستان بیرجند

قصه گویی از کتاب "شاه میداس و دنیای طلایی" در کتابخانه اشراق شهرستان بیرجند اجرا شد.

قصه گویی از کتاب "شاه میداس و دنیای طلایی" نوشته شارلوت کرافت توسط ساناز خزاعی

در زمان‌های خیلی خیلی دور، پادشاهی زندگی می‌کرد به نام میداس. میداس فکر می‌کرد طلا از هر چیزی در دنیا با ارزش‌تر است. آیا او پایان داستان هم همین نگاه را خواهد داشت؟
شاه‌ میداس و انگشتان جادویی درباره‌ی بخش کوتاهی از سرگذشت شاه میداس و برآورده شدن آرزویش است. او به همراه دختر کوچک زیبایش در زمان‌های خیلی دور زندگی می‌کند. در نگاه او طلا از هر چیزی در دنیا با ارزش‌تر است چون دوام دارد و می‌تواند تا ابد زیبا بماند.
یک روز به طور اتفاقی نگهبان‌های قصر پیرمردی را می‌بینند که زیر بوته‌های گل سرخ قصر خوابیده است. او را دستگیر می‌کنند و نزد شاه می‌برند. شاه به او غذا می‌دهد و از نگهبان‌ها می‌خواهد تا رهایش کنند. زیرا باور دارد هر کسی بدون طلا، فقیر و بدبخت است. پیرمرد از او تشکر می‌کند و می‌رود. صبح روز بعد که پادشاه میداس برای دیدن طلاهایش به زیرزمین رفته، با صحنه‌ی عجیبی مواجه می‌شود. مرد جوانی غرق در نور روبه‌روی او ظاهر می‌شود. او در واقع همان پیرمردی است که شب پیش با کمک او سیر شده. حالا برای جبران نزد پادشاه آمده و می‌خواهد آرزویش را برآورده کند. شاه میداس کمی فکر می‌کند و آرزویش را می‌گوید: «اگر به هر چیز که دست می‌زنم، به طلا تبدیل شود، خوشبخت‌ترین مرد دنیا می‌شوم.»
صبح روز بعد، شاه میداس به هر چه دست می‌زند، طلا می‌شود. به نظر شما سرگذشت شاه میداس چطور ادامه پیدا می‌کند؟

اخبار و اطلاعیه