جمع خوانی قیام و وقایع عاشورا از کتاب 14 قصه، 14 معصوم
جمعی از نوجوانان کتابخانه از دریچه کتاب "14 قصه 14 معصوم: امام حسین(ع)" به تماشای وقایع عاشورا پرداختند.
کتاب "مجموعه 14 قصه 14 معصوم " یک اثر داستانی به تالیف حسین فتاحی است که برای گروه سنی کودکان و نوجوانان نوشته شده است. در واقع همانگونه که خود نویسنده ذکر می کند این کتاب مخصوص دبستانی هاست.
این مجموعه داستان توسط نشر قدیانی به چاپ رسیده است و تا به حال 12 سری از آن منتشر شده است. این استقبال کودکان را از این مجموعه داستانهای مذهبی نشان می دهد. در هریک از این کتابهای این مجموعه داستانی درباره یکی از 14 معصوم روایت می شود. این داستانها علاوه بر اینکه می تواند برای کودکان جذاب و سرگرم کننده باشد، در عین حال آنها را با آموزه های دینی آشنا می کند. این کتاب تصویر های بسیار جذابی نیز دارد که وظیفه تصویرگری آنها به دوش محمدرضا دادگر بوده است. عنوان کتاب های این مجموعه به ترتیب "14 قصه، 14 معصوم" ازحضرت محمد(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام زین العابدین(ع)، امام محمد باقر(ع)، امام جعفرصادق(ع)، امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام محمد تقی(ع)، امام علی النقی(ع)، امام حسن عسگری(ع) و امام مهدی(ع) است.
کتاب امام حسین (ع) (14 قصه 14 معصوم) تألیف حسین فتاحی نشر قدیانی
صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، سمت راست را به زهیربن قین و قلب را به
حضرت عباس(ع) سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزم ها را آتش بزنند... امام مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته
بودند تا پیششان بیاید، سرزنش کرد و درخواست کرد تا اجازه دهند، وی به یکی از سرزمین های اسلامی برود که در آنجا امنیتش تأمین باشد، اما دوباره به وی گفته شد که اول
از همه باید تسلیم یزید شود.
حسین(ع) در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی کند. حسین(ع) از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانه اینکه هرگز از معرکه
جنگ فرار نخواهد کرد.
حسین فتاحی، نویسنده این دو کتاب، با کلامی رسا، درست و توانمند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده و این ارتباط توانسته است مفاهیم صحیح و حقیقی را به مخاطبان خود
منتقل کند.
در بخش هایی از این کتاب آمده؛ «... حالا دیگر یاران حسین همه شهید شده بودند. پسرعموها و اقوامش شهید شده بودند و حسین تنها شده بود... حسین نگاهی به لشکرگاه
یزید و نگاهی به خیمه گاه خود انداخت و به طرف خیمه رفت... .»
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.